سخن سردبیر
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
همراه غدیری سلام
در روزهایی که گذشت به برکت برپایی مجالس عزاداری حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام و دیگر شهدای کربلا، روح و جان مان جَلا یافت و زنگار از دل های پیر و جوان مان زدود. شیفتگان آل پیامبر صلی الله علیه و آله نه تنها در ایران، که در گوشه و کنار جهان، چونان انسان عزیز از دست داده، بر سر و سینه زنان، در ماتم عزای شهدای کربلا گریستند.
راستی به این نکته فکر کرده ایم، ما که در طول یک سال عصیان و سرکشی دل در گرو دنیا و مظاهر آن سپردیم چرا لیاقت و توفیق حضور در مجالس عزاداری و حتی اندوه و حزن درونی در خلوت مان، نصیب مان شده است؟
بگونه ی دیگری به موضوع بنگریم. فرض کنیم در درگاه مجلس ترحیم عزیزمان ایستاده و به شرکت کنندگان خوش آمد می گوئیم.
به ناگاه فرد بی آبرویی را مشاهده می کنیم که به مجلس نزدیک می شود و قصد ورود دارد. در چنین شرایطی، از نزدیکان خود می خواهیم تا با اطعام یا کمک مالی از وی بخواهند به مجلس وارد نشود و موجب هتک آبروی صاحب عزا نشود.
بی شک صاحب عزای این ایام، یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به اذن خداوند به هر محفل و مجلس عزا و هر دل اندوهگینی توجه و عنایت داشته و دارند. اما لطف بیکران آن سُلاله رحمت للعالمین، خطا، کوتاهی و غفلت گذشته ما را نادیده گرفت و به ما اجازه فرمود تا در عزای جدّ شهیدش، به سوگ بنشینیم.
پس بیائیم ما هم به شکرانه این نعمت بزرگ، با مولایمان عهد بندیم تا هر روزمان را با یاد آن عزیز آغاز نموده و از غفلت و گناه بپرهیزیم و در آشنایی هر چه بیشتر با خطابهی بی بدیل غدیر و ترویج آن بکوشیم.
در این روزها که سال روز حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام است و سخن دل عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها با نازنین برادرش این است که:
برخیز و بر مسافر شامت، اذان بگو ********** قرآن بخوان، در این دم آخر حسین من
من آن مسافرم که ز خون گلوی تو ********** کردم خضاب، جان برادر، حسین من
با توسل به آستان یادگار حیدر کرار علیه السلام و زهرای اطهر سلام الله علیها، از خدای بزرگ بخواهیم که روح و جان مان را آکنده از ولای آل محمد صلی الله علیه و آله و برائت از دشمنان آنان، نماید.