به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
افكار روزانه آن قدر پر تلاطم است كه انگار ديگر جايي براي معنويت نيست. پيچ و خم زندگي آنقدر مشغول مان كرده كه انگار فرصت حتي يك نماز ساده هم نيست. نماز شب و نيايش سحر انگار افسانه ايست دست نايافتني!
بركت واژه اي غريبه است كه ديگر اصلا كاربردي ندارد! خيلي هنر كنيم كسي را از خودمان نرنجانيم وگرنه وقتي براي محبت و كمك به همنوع نمانده...
نمي دانم اين دغدغه هاي رنگارنگ باعث شده از تو دور بمانيم يا دوري از تو باعث شده در اين همه هياهو سردرگم شويم.
از مادر بزرگ شنيده بودم كه قديم ها مردها در دل شب كاسبي مي كردند! اولين بار كه اين حرف رو شنيدم خيلي تعجب كردم و همين طور خيره به مادر بزرگ بودم كه ايشون ادامه دادن: اون وقت ها مردها اعتقاد داشتن خداوند به بركت نماز شب به آدم روزي ميده اينطوري هم عبادت كردي هم فردا روزيت با بركت و راحت به دستت ميرسه.
اين طرز فكرها الان ناياب شده! معيارها خيلي عوض شده. اون پدر بزرگ ها يك خانواده رو با هفت هشت تا بچه راحت اداره مي كردن، وقت اضافه هم
مي آوردن اما الان يك زن و شوهر از عهده خودشون هم به سختي بر ميان.
همه اين ها مال دوري از خدا و امام زمانه، مال گناه ها و بي حرمتي هايي كه بين مردم رواج پيدا كرده، خدا وكيلي غیبت امام زمان رو چقدر تو تصمیم هامون تأثیر میدیم؟ چند تا از برنامه هامون رو وقتي تنظيم مي كنيم سعي مي كنيم مطابق ميل حضرت باشه؟
اما ياد امام عصر عليه السلام غم رو از دل مي بره و بركت رو به زندگي مياره. اميد كه به ما نگاهي كنند و از اين حسرت نجاتمون بدن.