به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
با این کوه درد تنها یک خواب شیرین میتوانست لبخند بر لب دردانهی حسین علیهالسلام بیاورد. خواب شیرین پدر باعث شده بود رقیهیسلاماللهعلیها کوچک با آن همه درد و غم در سینه، لبخند بر لب بیاورد. رقیه سلاماللهعلیها کمکم از خواب ناز بیدار شد.
با نگاه خواب آلود به خرابههای شام نگاه کرد، سر را چرخاند تا پدر را پیدا کند و به جای او زنان و کودکان را دید که بر خاکهای خرابههای شام خوابیدهاند. تازه با حقیقت روبه رو شد، پدر تنها یک خواب شیرین بود. دردها و رنجها دوباره بر جسم و روح رنجورش فرود آمدند، دیگر تاب تحمل نداشت. با صدای بلند شروع به گریه کرد. عمهاش زینب سلاماللهعلیها زودتر از بقیه به طرفش شتافت و سعی کرد آرامش سازد. رقیه سلاماللهعلیها بیتابتر از همیشه بود و با گریه نام پدر را فریاد میزد و انعکاس صدایش خرابههای شام و کاخ یزید را لرزاند.
حالا کاروانیان بیدار شده بودند و همراه با رقیه سلاماللهعلیها کوچک گریه میکردند. نگاه نگران زینب سلاماللهعلیها به سوی کاخ یزید بود. از آن سو، یکی علّت گریهی دسته جمعی را میپرسید و دیگری جواب میداد که یتیم حسین علیهالسلام خواب پدر را دیده و بیتابی میکند.
رقیه سلاماللهعلیها لحظهای آرام نمیشد زینب سلاماللهعلیها لحظهای در هجوم دردِ دیدنِ سر بریده و غرق به خون برادر خم شد و زمانی که بلند شد نالهی رقیه سلاماللهعیها را در میان گریهی مصیبت زدگان نشنید. آری رقیه سلاماللهعلیها تاب این درد را نداشت و حسین علیهالسلام طاقت رنج بیشتر دردانهاش را.
ضمن عرض تسلیت به ساحت مقدّس امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف به مناسبت فرارسیدن ماه عزای اهلبیت علیهمالسلام و آرزوی سلامتی برای قلب نازنین آن حضرت، از شما مخاطب ارجمند دعوت مینماییم که مجله الکترونیک ۱۸۴۱ را در صدوسیدومین شمارهاش مطالعه نمایید.
|