به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
در ضمن مجلس سیزدهم جامع فدک
شأن نزول سورهی انسان
شأن نزول یعنی علّت نزول یک سوره یا یک آیه که معمولاً در روایات بیان شده است. در روایات سه مطلب در مورد آیات بیان شده است: یک شأن نزول، دوم تفسیر[1] و سوم تأویل[2]؛
آقای وحید خراسانی در کتاب حلقهی وصل رسالت و امامت، شأن نزول سورهی انسان را با روایتی که از ضحاک، مجاهد، ابن جبیر، ابن مسعود، ابن عباس و جمع کثیری از اولین و بقیهای از نسل آخرین، روی آن اتّفاق نموده و اجماع کردهاند، بیان میکنند و میگویند: من قضیه را از جار الله[3] زمخشری[4] که از مفسرین اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است، نقل میکنم؛ ابنعباس یکنفر از آن عدهی کثیر راویان این شأن نزول است.
إِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مَرِضَا فَعَادَهُمَا رَسُولُ اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فِي نَاسٍ مَعَهُ [5]
امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بیمار شدند، پس پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ با عدهای از مردم به عیادت ایشان آمد
فَقالُوا يَا أبَاالحَسَنِ لَونَذرتَ علَى ولْدکَ
پس جمع گفتند: ای اباالحسن _عَلَیهِالسَّلَامُ_! اگر برای فرزندانت نذر کنید، خوب است
فَنذرَ عَلى وَ فاطمَةُ وَ فِضَةُ جارِيَةٌ لَهمَا
پس علی عَلَیهِالسَّلَامُ و فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ و فضهی خادمهی ایشان، نذر کردند
إنْ برَءا مِمَّا بِهِمَا أن يصوموا ثلاثة أيام
که اگر از این ناراحتی رها شدند، سه روز روزه بگیرند
فشُفيَا وَ مَا مَعَهُمْ شیءٌ
پس شفا پیدا کردند و هیچ در خانه نداشتند
فَاستقرَض عَلىٌ عَلَیهِالسَّلَامُ من شمعون الخيبري اليهودي ثَلَاثَةَ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِير
پس علی عَلَیهِالسَّلَامُ از شمعون خیبری یهودی سه پیمانه جو قرض کرد
آقای وحید در اینجا مطلبی را میگویند: «دنیا اینجا بیچاره میشود. کسی که اگر میخواست این خانه را پر از طلا و جواهر کند قدرت داشت، در خانهی او نانی نبود تا اینکه سه صاع جو از یهودی قرض گرفت. این اسلامی است که دنیا را منقلب میکند. این مدینهی اسلامی است که عالم را به هم میزند. رأس اسلام و مسلمین و اشرف بیت در مدینهی فاضلهی بشریّت در این حدّ از زندگی مادی است که باید قرض کند؛ آن هم قرض از یهودی خیبری.»
فطحنت فاطمة عَلَیهِاالسَّلَامُ صاعا و اختبزت خمسة أقراص على عددهم
پس حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ یک پیمانه را آرد کردند و پنج قرص نان به تعدادشان پختند
فوضعوها بين أيديهم ليفطروا
پس جلوی دستشان گذاشتند تا افطار کنند
فوقف عليهم سائل فقال السلام عليكم يا أهل بيت محمّد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_ مسكين من مساكين المسلمين
پس فقیری آمد و گفت: السلام علیکم ای اهلبیت محمّد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_ زمینگیری از زمینگیران مسلمین آمده است
أطعموني أطعمكم الله من موائد الجنة
به من غذایی بدهید، که خداوند شما را از مائدههای بهشتی اطعام کند
فآثروه
پس ایثار کردند
ایثار یعنی از خود بگذریم و به دیگران بدهیم. استیثار هم به معنی گرفتن از دیگران برای خود میباشد.
و باتوا لم يذوقوا إلا الماء
و شب را خوابیدند و غذایی غیر آب نداشتند
و أصبحوا صياما فلما أمسوا
و صبح شد و روزه گرفتند. پس وقتی شب شد
و وضعوا الطعام بين أيديهم
و وقتی غذا را در پیش دستشان آماده شد
وقف عليهم يتيم فآثروه
یتیمی آمد پس ایثار کردند
و وقف عليهم أسير في الثالثة ففعلوا مثل ذلك
و در مرتبه سوم، اسیری آمد، پس ایشان همان را کار را انجام دادند
فلما أصبحوا أخذ علي عَلَیهِالسَّلَامُ بيد الحسن و الحسين فأقبلوا إلى رسول الله صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ
پس وقتی صبح شد، علی _عَلَیهِالسَّلَامُ_ دست حسنین علیهماالسلام را گرفت و نزد پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ
فلما أبصرهم و هم يرتعشون كالفراخ من شدة الجوع
پس وقتی به آنها نگاه کردند،دیدند مانند جوجهها از شدّت گرسنگی دارند میلرزند
«ما أشد ما يسوءني ما أرى بكم»
چقدر ناراحت هستم از اینکه شما در این وضعیّت میبینم.
بعد آقای وحید در اینجا میگویند: کسی که در خیبر را کنده بود، خودش با دو طفلش در نزد رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ از شدّت گرسنگی مانند جوجههای میلرزیدند. آن کسی که عرش به هم بخورد، دل او تکان نمیخورد، قلب پیغمبر خاتم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ است. یعنی انسان کامل، شاه میوهی درخت هستی. منظره چه جور بود که یک چنین کسی تا دید، فرمود: «ما أشد ما يسوءني ما أرى بكم»
میوهی درخت خلقت
آقای وحید میفرمایند: ایشان _پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ و ائمه علیهمالسلام_ میوهی درخت خلقت هستند.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ [6]
که در این امتحان، چنین رفتاری داشتند. وقتی ایشان به نزد پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ آمدند:
و قام فانطلق معهم
حضرت برخاستند و همراهشان رفت
فرأى فاطمة في محرابها
پس حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در محراب هستند
قد التصق بطنها بظهرها
از شدّت گرسنگی، انگار شکم ایشان به پشتشان چسبیده است
و غارت عيناها
و چشمانشان گود نشسته است
فساءه ذلك
پس حضرت رسول صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ خیلی ناراحت شدند
فنزل جبرئيل عَلَیهِالسَّلَامُ و قال خذها يا محمد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_!
پس جبرئیل عَلَیهِالسَّلَامُ نازل شد و گفت: ای محمّد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_! زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ را بگیر
هنأك الله في أهل بيتك
خدا شما را آرام نماید در مورد اهلبیتتان
فأقرأه السورة
پس سوره[7] را قرائت کرد
بعد آقای وحید اضافه میکنند: «جبرئیل عَلَیهِاالسَّلَامُ نازل شد و گفت: بگیر این را ای محمّد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_! خداوند در مورد اهلبیتت بر تو تهنیّت گفته است. "هنأك الله" یعنی مبارک باد! تو خاتمیّت را به ثمر رساندی. در اوج بندگان خدا قرار گرفتی با چنین بیتی که تربیت کردی. باطن این "هنأك الله" هم این آیه از قرآن کریم است:
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً [8]
زبان حال حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ، امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ و حسنین علیهماالسلام و فضه این بود که ما شماها را به خاطر خداوند اطعام کردهایم.
اینجا نشان میدهد که این بیت در وجه الله فانی شدهاند؛ یعنی در توّجه و یاد خدا فانی شدهاند. آقای وحید خطاب به علمای اهلتسنن میفرماید: «ای زمخشری! ای بیضاوی! ای ثعلبی! آیا شما عقل و فکر دارید؟ شما این روایات را نقل کردهاید، مردمی که در وجه الله فانی شدهاند، به کجا رسیدهاند؟ یعنی ایشان شدهاند وجه خدا، نشان دهندهی خداوند
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ [9]
بعد ایشان نکاتی را میفرمایند و میگویند: خداوند قابل شناخت نیست، وجه الله هم که روی خداوند است، آن هم قابل شناخت نیست. لذا روایت میفرماید:
إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا [10]
فاطمه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ را فاطمه گفتهاند زیرا که خلق از شناخت ایشان عاجز و قطع شدهاند و حضرت فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ همان است که سورهی هَلْ أَتى در مورد ایشان و همسر و فرزندانش نازل شده است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] بیان مقصود و مراد آیه را تفسیر گویند.
[2] تحقق، تجسم و حقایق بیرونی آیه را تأویل میگویند.
[3] به افرادی که از مناطق دیگر آمده بودند و مجاور خانهی خدا شده بود، جار اللّه میگفتند.
[4] زمخشرى با نام كامل محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمى، مشهور به جارالله زمخشری متوفی 538 هجریقمری، مفسر، ادیب، زبان شناس و از بزرگان اهلتسنن در مذهب حنفى و معتزلى به شمار مىآيد.
[5] سعد السعود للنفوس منضود، النص، ص: 141 متعلق به ابن طاووس، على بن موسى متوفی 664 هجریقمری
[6] الذاریّات (51) آیه 56
ترجمه: و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
[7] منظور سورهی انسان است
[8] الإنسان (76) آیه 9
ترجمه: ما براى خشنودى خداست كه به شما مى خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم.
[9] البقره (2) آیه 115
ترجمه: پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خداوند است.
[10] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِالسَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛ / بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 65

|