«وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَيْءٌ وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّيْءِ حِينَ لَا شَيْءَ»
«او را همانندی نیست. در تاریکستان لاشَیء، او هستی بخش هر هستی است.»
توحیدِ پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و اهلبیت علیهم السّلام، توحیدِ تنزیهی است و نه تعطیلی و نه تشبیهی. در احادیث فرمودهاند که توحید نه تشبیه است و نه تعطیل؛ بلکه تنزیه است. از امام علیهالسّلام پرسیدند توحید چیست؟ فرمودند: «خُرُوجِ عَنِ الحَدَّینِ»: خروج از حدّ تشبیه و حدّ تعطیل است.
حد ّتعطیل کمتر است؛ یعنی اقوام کمی هستند که کلاً دربارهی خدا صحبت نمیکنند و تعطیل کردهاند (میگویند: خدا نیست!).
در طول تاریخ بسیاری از افراد بشر، گرفتار حدّ تشبیه هستند؛ به خاطر همین، به بتپرستی، انسانپرستی، ستارهپرستی و... دچار شدهاند. قرآن کریم یکی از شاهکارهایش این است که در اکثر جملات توحیدیاش، یا حمد و ثنا، یا نفی تشبیه و یا تنزیه کرده است؛ مانند آیات اوّلیهی سوره حدید.
سورهی اخلاص سرتاسرش توحید تنزیهی است. خودِ واژهی «اَلله» تنزیهی است. «اَحَد» تنزیهی است. «صَمَد» تنزیهی است.
﴿ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدُ ﴾(1) که تمام جملههایش سلبی و تنزیهی است، تفسیر «صَمَد» است.
«صَمَد»، تفسیر «اَحَد» است. «اَحَد»، تفسیر «اَلله» است. «اَلله»، تفسیر «هُوَ» است که «هُوَ» همان «اَلله» است.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله پس از مقدّمهای که صفات خدا را بیان نمودند، میفرمایند: «وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَيْءٌ». هر تصوّری دربارهی خدا داشته باشیم، از علم، قدرت، رأفت، رحمت، وجود، هستی و کمالات هستی، باید توجّه داشته باشیم که «لَيْسَ مِثْلَهُ شَيْءٌ» است؛ یعنی او مثل چیزی نیست.
«وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّيْءِ حِينَ لَا شَيْءَ» او ایجادکنندهی شیء است، هنگامیکه هیچ شیء نبوده. چون او ایجادکننده شیء است، پس اگر شیئیّت به خدا اطلاق شود، باید با نفی تشبیه باشد؛ یعنی همانگونه که ائمّه طاهرین علیهم السّلام در روایات میفرمایند، بگوییم: «شَیءٌ بِخِلَافِ الأَشیَاءِ»(2) .
ما میتوانیم به خداوند «شیء» اطلاق کنیم؛ ولی بلافاصله باید بگوییم: ﴿ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴾(3) یعنی توصیف خدا را به خود خدا واگذار کنیم.
پس مهمترین و بهترین جملهی تنزیهی که دربارهی خداوند میتوان گفت، همین جملهی «وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَيْءٌ وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّيْءِ حِينَ لَا شَيْءَ» است.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه
منابع:
1) الإخلاص(112) : 3- 4.
2) الإحتجاج: ج 2 ص 332.
3) الصّافات (37): 159.