«إِلَّا بِمَا دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَفْسِهِ»
«مگر او –عزّوجل- خود، راه نماید و بشناساند.»
این جمله هم به دنبال جملههای پیشین است که میفرمایند: کسی به وصف خدا از معاینه نمیرسد و کسی به کیفیت او راه نمییابد، مگر خدا بر خودش راهنمایی کند.
ازنظر عقل، فطرت و وجدان مییابیم به خدایی که قَیوم و قَیم ماست و بر ما احاطه دارد، نمیتوانیم احاطه کنیم و راهی برای معرفت او نداریم؛ مگر اینکه فقط او خودش را به ما معرّفی کند. اینکه خدا باید خودش را معرّفی کند، از قرآن کریم و روایات دلایل و براهین بسیاری داریم.
از آیاتی که ذیل آن روایات آمده، آیهی ﴿ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلی ﴾(1)است که در ذیل آن روایاتی آمده که خداوند بر نبوّت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله، امیرالمؤمنین و ائمّهی اطهار علیهم السّلام در عالم ذرّ و میثاق اقرار گرفته است.
این روایات، در کتابهای روایی مانند: بحارالانوار، کافی و ... بهطور مفصّل نقلشده است. اینکه خداوند باید بر خودش راهنمایی کند، یک مسألهی عقلی و فطری است.
اگر یک موجودی بزرگ باشد و خودش را بخواهد به موجودات دیگر معرّفی کند، با زبان خودش باید معرّفی کند؛ چون موجوداتِ محاط، موجود بزرگ را نمیتوانند بشناسند. در عرف عادی دانشگاه، یک دانشجو ممکن نیست که علم استادی که تخصص دارد و PHD گرفته است را شناسایی کند؛ مگر آن استاد خودش را به مقدار، به آن دانشجو معرّفی کند. در روایات فرمودهاند که مردم راهی برای معرفت خداوند ندارند؛ مگر این خدا خودش را به مردم معرّفی کند. قرآن کریم میفرماید:
﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ ﴾(2) : ﴿ خداوند گواهی میدهد که خدایی غیر از او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان علم شهادت میدهند. ﴾
خداوند، هم شهادت میدهد و هم خود را معرّفی میکند. عقل از براهین مختلف، از آیات و بینات خدا را اثبات میکند؛ امّا برای معرفت و شناختن ذات خدا هیچ راهی نداریم جز اینکه خدا خودش، را به ما معرّفی کند.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه