«که هر یک تا اَجَل معیّن جریان یابند.»
«کُلٌّ» به افلاک و شمس و قمر و... برمیگردد. همهی موجوداتی که جریان دارند و میچرخند وزندگی میکنند، تا اجل نامبرده شده جریان دارند.
«مُسمّیً» اصطلاح است و به معنای معیّن. «اَجَل» هم به معنای وقت است و هم عُمر. همهی اینها تا وقت معیّن جاری هستند.
اینها غیرازاینکه در تسخیر خدا هستند، همهی شان اَجَل مسمّی و مدّت مشخصی دارند. در فلسفه و فیزیک ازنظر عقلی ثابتشده که موجودات، هیچکدام ازلی و ابدی نیستند؛ خصوصاً موجودات فیزیکی و مادی. ازنظر فیزیکی هم ثابتشده که خورشید نور خودش را بهتدریج از دست میدهد.
اصل دوّم ترمودینامیک عبارت است از اینکه تمام موجوداتِ حرارت دار، حرارتشان را به اشیای مجاورشان انتقال میدهند و آنهم به اشیای مجاور خود میدهد و این چرخش آنقدر ادامه پیدا میکند تا سرد و یک اندازه شوند.
اصل دیگری هم در فیزیک هست بهعنوان خاصیت اشیای رادیواکتیو- اشیایی که از خودشان نور ساطع میکنند – این اشیاء به اشیای مجاور خود آنقدر نور میدهند که نورشان به پایان میرسد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَ اِذَ النُّجُومُ انکَدَرَت ﴾(1) : ﴿ آنگاه که خورشید درهم پیچید و ستارگان فرو ریزند. ﴾
هنگامهی قیامت است که اشیاء بهسوی خاموشی و پیچیده شدن میروند . قیامت زمانی است که نور و عمر اینها تمام شود و به خاموشی بگرایند. در اینجا که میفرماید: «کُلٌّ یَجْری لاِجَلٍ مُسَمّیً» ناظر به این قضیّه است. تمامی این کُرات جریان دارند، فعّالیّت و کار میکنند تا «اَجَلٍ مُسَمّیً» که مدّت و عمری محدود دارند.
مُسَمّیًبه معنای نامگذاری شده است. مدّت و عمر آنها در لوح محفوظ که علم خداوند است، نامیده شده است. یکی از مراتب علم خدا «لوح محو و اثبات» است که در آنجا نامگذاری شده و گفتهشده است.