معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
آزاد مرد فقیه
ابوجعفر محمد بن حسن طوسی مشهور به خواجه نصیر الدین، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و منجم ایرانی بود.
روایت شده که روزی عطاملک جوینی که یکی از وزیران هُلاکوخان مغول می بود و کتاب تاریخ جهان گشای او معروف شد به خواجه نصیر الدین طوسی گفت: اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای این مرز و بوم جای نفس کشیدن نیست؛ به نظر شما بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست؟ تا از برای رشد علمی و حفظ جان به آن جا درآئیم؟
خواجه خنده ای کرد و گفت: بهترین جا ایران است و برای من زادگاهم شهرطوس. شما را دیگر نمی دانم مختارید، انتخاب کنید و عزم سفر کنید.
عطاملک پاسخ داد: برای دانشمندانی مانند ما بستر آرامش، دروازه های باشکوه تری به روی آیندگان خواهد گشود.
خواجه با طعنه گفت: اگر بعد از فرار، آینده ای برای این مملکت بماند! چرا که فرار اهل خرد، نفع شخصی عایدشان می کنند، ولی دیار مادری هم چنان خواهد سوخت. امروز بهترین وظیفه ی ما ایستادن و استفاده از عقل و خرد و رفع استیلای اجنبی است و اگر این کار نتوانیم، دیگر فایده ای برای زنده بودن نمی بینم.
عطاملک در حالی که به زمین می نگریست گفت: برای من همین نعمت کافی است که در کنار آزاد مردی چون شما هستم. (1)
بزرگ مردی که این گونه برای کشورش دل می سوزاند از بزرگان شیعی در سده ی هفتم هجری می باشد. پدرش شیخ وجیه الدین محمدبن حسن، از علمای به نام شهر قم بود. از محضر این بزرگوار شاگردانی چون علامه حلی، ابراهیم جوینی و قطب الدین شیرازی به کمال رسیدند.
از ایشان کتاب های ارزشمندی چون شرح اشارات ابن سینا، اثبات العقل، الجبر والاختیار، کتاب الکل، تحریر اقلیدس، شرح اصول کافی و اخلاق ناصری به یادگار مانده است. ساخت رصد خانه ی مراغه و کتابخانه ای با چهل هزار جلد کتاب نیز از خدمات ایشان بود.
ایشان در دوران حیات با درایت و سیاست خود موجبات سرنگونی حکومت عباسیان را فراهم کرد و هُلاکو خان با نظر خواجه نصیر، بغداد را فتح و آخرین خلیفه ی عباسی را به هلاکت رساند. ایشان در دوران هلاکوخان مغول بارها توانست جان مسلمانان و شیعیان ایرانی را نجات دهد.
سرانجام در تاریخ هجدهم ذی العقده ی سال 613 هجری قمری این عالم فرزانه وفات یافت. مزارش در حرم کاظمین و پائین پای دو امام بزرگوار قرار دارد و بنا بر وصیت خودش روی سنگ مزارش این آیه ی قرآن را نگاشته اند:
و کلبهم باسط ذراعیه با لوسیط
و سگ شان (به حالت پاسبانی) دودست خویش بردرگاه (غار) گشاده بود.(2)
تا نشان دهد که بعد از مرگش نیز به امامانش وفادار است.
منابع:
(1) زندگی خواجه نصیر الدین طوسی- قصص العلما
(2) زندگی خواجه نصیر الدین طوسی- سید حسن نصر

|
تاریخ درج: 21/08/1392 | کد مطلب: 1 | تعداد نظرات: 2 | تعداد بازدید: 2844