نوع بیان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
نوع بیان
مرد نابینایی جلوی ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود. روي تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنيد.
جوان خلاقي که از کنار او مي گذشت نگاهي به او انداخت . فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او هم سکه ای داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت آن را برگرداند و متن ديگري روي آن نوشت و تابلو را کنار پاي او گذاشت و آن جا را ترک کرد.
عصر آنروز مردجوان به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است.
مرد کور از صداي قدم هاي او، مردجوان را شناخت و خواست اگر او همان کسي است که آن تابلو را نوشته، بگويد که بر روي آن چه نوشته است؟
مرد جوان جواب داد: چيز خاص و مهمّي نبود، من فقط نوشته شما را به شکل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هيچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولي روي تابلوي او نوشته شده بود:
امروز بهار است، ولي من نمي توانم آن را ببينم !!!!!
|
تاریخ درج: 28/10/1392 | کد مطلب: 3 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2928