اشعار صغير اصفهاني بخش نهم
به نام خداوند همه مهرِ مِهر وَرز
اشعار صغير اصفهاني بخش نهم
وَ كَثْرَةِ أَذاهُمْ لي غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّي سَمَّوني أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّي كَذالِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِيّايَ وَ إِقْبالي عَلَيْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّي) حَتّي أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ في ذالِكَ (وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذونَ النَّبِيَّ وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ - (عَلَي الَّذينَ يَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) - خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ و يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ) الآيَةُ. وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّيَ الْقائلينَ بِذالِكَ بِأَسْمائهِم لَسَمَّيْتُ وَ أَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ بِأَعْيانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَ لكِنِّي وَ اللَّهِ في أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ وَ كُلُّ ذالِكَ لايَرْضَي اللَّهُ مِنّي إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيَّ (في حَقِّ عَلِيّ)، ثُمَّ تلا.
رساندند بي حَد اذيت بمن كه بوديم هم راز با بوالحسن
مرا بود دائم ملازم علي باو من مصاحب خفي و جلي
اُذُن نام من كرده بر من گمان همي رفت شان اين كه هستم چنان
برايم روا داشتند اين مقال پس اين آيه نازل شد از ذوالجلال
از آن ها كساني به عصيان تنند رسول خدا را اذيت كنند
نهندش اُذُن نام يعني كه او علي را دهد گوش بر گفتگو
بگو اين اُذُن راست خوبي قرين كه ايمان بحق دارد و مؤمنين
بخواهم اگر نام ايشان برم همه نام ها بر زبان آورم
بخواهم دهم جمله را گر نشان به يك يك اشارت كنم بي گمان
اگر پرده خواهم ز مطلب گشود توانم به آن ها دلالت نمود
ولي دائماً من بيزدان قسم بديشان نمودم سلوك از كرم
خود اين ها نسازد خدا را رضا مگر گويم آن وحي را برملا
دگر باره آن مستلزم بيكران بدين آيه از لعل شد در فشان
|
تاریخ درج: 12/01/1393 | کد مطلب: 7 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2829