اولین راوی
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
اولین راوی
سلیم، جوانی شانزده ساله بود که قدم به شهر مدینه نهاد. چند سال از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نگذشته بود و سلیم بن قیس هلالی عامری کوفی، در ابتدای ورودش، دید که شهر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم چگونه اسیر دست به ظاهر مسلمانانی شده است که بویی از اسلام نبرده اند.
برای ملاقات با بزرگ مردی آمده بود که آقای مسلمانان جهان بود؛ ولی ایشان را خانه نشین و عزادار بانوی بزرگ اسلام یافت.
سلیم بن قیس دید که در آن روزهای پر آشوب مسلمانان، کتاب خدا را به رأی و دلخواه خود تفسیر می کنند و از طرفی مشاهده کرد که مردم و صحابه را از نقل حدیث منع کرده اند. سلیم، خود را به محضر مولای متقیان رساند و با ملاقات آن حضرت، بار دیگر قلبش مملو از محبت اهل بیت گشت.
شب هنگام، سلیم به هنگام راز و نیاز با خدای یگانه، به سرنوشت مسلمانان می اندیشید و از جهل مردمان در عجب بود. چگونه سخنان رسول خدا در کمتر از پنج سال از فوت ایشان این گونه به فراموشی سپرده شده است؟ چگونه نسل های بعد باید بزرگی ایشان و اهل بیتشان را بشناسند؟ چگونه امانت دار نسل آینده باشد؟
دلش می خواست قدمی در این راه بردارد تا در روز قیامت شرمنده ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نباشد. سلیم، تصمیم گرفت تمام وجود خود را در راه حفظ سیره ی رسول خدا و تاریخ صحیح اسلام وقف نماید.اما چگونه؟ در آن شب تاریک، نوری از فضل خدا دل غمگین سلیم را نورانی نمود.
سلیم بن قیس قلم در دست گرفت و سوگند خورد تا با سلاح قلمش به جنگ جهل مردمان برود.
از فردای آن روز، کار خود را آغاز کرد. نزد حضرت علی علیه السّلام و یاران وفادارش مانند سلمان، ابوذر و مقداد می رفت و وقایع بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را به دقت می پرسید و آن گاه همه ی مطالب را می نوشت و ثبت می کرد.

روزی، آن چه ثبت کرده بود را به خدمت أمیرالمؤمنین علیه السلام آورد. امام علی علیه السّلام او را تشویق کرد و فرمودند:
«خداوندا! سلیم را از اولیای من قرار ده. ای سلیم، این امر ولایت ما که خداوند، معرفت آن را به تو داده است و به این وسیله بر تو منّت گذارده، شناختن و خبره شدن در آن از شناخت طلا و نقره مشکل تر است و عده ی کمی از امت به آن معرفت دارند. پس خدا را شکر کن و آن چه به تو عطا کرده و تو را به آن اختصاص داده با سپاس گزاری نگه دار. »
سلیم پس از شهادت أمیرالمؤمنین علیه السلام، در خدمت فرزندانشان بود، در جلسات متعدد آنان حضور به هم می رساند و احادیث و روایات ایشان را ثبت می کرد.
در پایان، آن ها به خدمت ایشان ارائه می داد و از ایشان تأیید می گرفت.
سلیم، زمان امام سجّاد علیه السّلام را نیز درک نمود ولی درسال 75 هجری و در زمان حکومت حجاج، مجبور شد به سمت ایران بگریزد.
ایشان در سال 76 هجری قمری در منزل یکی از دوستانش به نام ابان بن ابی عیاش در بستر بیماری افتاد و به سوی معبودش شتافت.
سلیم پیش از مرگش، ابان را به بالین طلبید و کتابش را که حاصل سال ها تلاش و عمر شصت ساله اش بود را به شرط امانت به نزد ابان سپرد.
ابان در همان سال کتاب را به محضر امام سجّادعلیه السلام رساند و حضرت پس از دیدن کتاب فرمودند:
«سلیم راست گفته است. همه ی این ها احادیث ماست که من از آن ها خبر دارم.»
این کتاب، که به نام های «کتاب سلیم» و یا «اسرار آل محمّد» شناخته شده است، اولین کتاب حدیثی نگارش یافته توسط شیعیان می باشدکه از این امانت دار و راوی بزرگ حدیث به یادگار مانده است.
منابع:
(1) مقدمه کتاب اسرار آل محمّد

|
تاریخ درج: 30/05/1393 | کد مطلب: 8 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2141