معرفی دشمنان
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
هشتمین خلیفه ی عباسی
نامش ابو اسحاق محمد المعتصم عباسی بود. در سال 187 هجری قمری متولد شد. فرزند هارون بود و پس از برادرش مأمون، به خلافت رسید.
او نیز چون سایر خلفای عباسی، رفتاری به ظاهر محترمانه با امامان معصوم علیهم السّلام داشت و در باطن، ایشان را دشمن می دانست و همواره به مقام ومنزلت آن بزرگان رشک می برد و برای تحقیر و نابودی ایشان تلاش می نمود.
معتصم به رم لشکر کشید و همان گونه که أمیرالمؤمنین علیه السّلام در موردش پیشگویی کرده بودند(1) پیروزی های بسیاری به دست آورد، ولی نتوانست چهره ی اسلام واقعی را به سرزمین های تازه تصرف شده به نمایش بگذارد. از او، تنها کشتار بی سابقه و بی حرمتی به زنان در خاطره ها باقی مانده است.
در زمان خلافت او، در سراسر سرزمین های اسلام، شورش های فراوانی به وقوع پیوست که نشان از ظلم و ستم حکومت عباسی بر مردمان دارد.
معتصم، بیشتر آن شورش ها را سرکوب کرده و شورشیان را مجازات می کرد. در بغداد، احمد بن نصر خزاعی را که از محدثان معروف عراق بود، سر برید و در آشوب هندوان، صدها نفر را کشت. بابک خرّمدین و مازیار ایرانی که بر ظلم حکومت عباسی سال ها بود سر به شورش برداشته بودند را اسیر کرد و آن چنان در حق آن ها و خانواده شان قساوت به خرج داد که با این که ایشان مسلمان نبودند اعتراض مسلمانان را بر انگیخت.(2)
به دستور معتصم، بابک و مازیار را دست و پا قطع کرده و سال ها جنازه ی آنان را بر دار نگاه داشتند و زن و دختر ایشان را به کنیزی گرفت. (3)
معتصم، اولین خلیفه ای بود که پس از نامش کلمه ی « الله » را به کار برد و خود را معتصم بالله نامید.

در سال 220 قمری، معتصم برای کنترل و مراقبت بیشتر از امام جواد علیه السّلام، ایشان را به بغداد فرا خواندند. امام به همراه همسرشان ام الفضل که دختر مأمون بود، از مدینه هجرت نمودند. امام جواد علیه السّلام چند ماهی بیشتر در بغداد زندگی نکردند ولی در این دوران کوتاه، در مناظره های بسیاری، بر علمای درباری معتصم پیروز شدند. معتصم که تحمل محبوبیت امام را نداشت، دستور قتل ایشان را به ام الفضل داد. (4) ام الفضل، همسر امام، ایشان را مسموم کرد و ایشان پس از چندی به شهادت رسیدند و در کنار مزار جدشان امام موسی کاظم علیه السّلام در کاظمین به خاک سپرده شدند.
معتصم پس از ورود به سرزمین رم و آشنایی با مسیحیان، مشاهده کرد که آن ها پیامبر خود را فرزند خدا می نامند. پس بر بدعت مخلوق بودن قرآن اصرار کرد حتی به زور شکنجه مردم را مجبور به پذیرش این امر می نمود. در این مرحله، امام هادی علیه السّلام خاموش ننشستند و این قضیه را نفی نموده و بیان کردند که قرآن کلام خداست و شیعیان را از بحث در این باره منع کردند.(5)
سر انجام معتصم عباسی در 12 ربیع الاول سال 227 هجری قمری بعد از هشت سال و هشت ماه و هشت روز خلافت، از دنیا رفت و پس از او، فرزندش واثق به خلافت رسید. چه زیبا دعبل خزاعی شاعر عرب به مناسبت مرگ او سروده است:
« خدای را سپاس می گویم که اکنون زمان شکیبایی یا اندوه و عزاداری نیست. هنگامی که اهل بلا و گرفتاری در آرامشند. خلیفه ای مُرد که هیچ کس برایش اندوهگین نشد و دیگری به جای او نشست که هیچ کس را شاد نکرد. این رفت و شومی و بد اختری را با خود برد و این آمد و از نو بدبختی و تیره روزی را آورد. »
منابع:
(1)مناقب آل ابی طالب – جلد 2
(2)مروج الذهب – مسعودی
(3) مروج الذهب مسعودی
(4)تاریخ یعقوبی- احمد بن ابی یعقوب – جلد 2
(5) بحار الانوار – مجلسی- جلد 50

|
تاریخ درج: 15/12/1393 | کد مطلب: 4 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2306