خطابهی غدیر
معرفی خطابه
مقدمه
متن و قرائت
ویکی خطابه
مقالات پژوهشی
کتابخانه غدیر
شرح صوتی
درس هایی از خطابه
درس های صوتی خطابه
ترجمه منظوم
کتاب سروش آفتاب
برکه بی ساحل
خطبهی فدک
معرفی خطبهی فدک
مقدمه شکوه یاس
متن و قرائت
مباحث جامع فدک
ویکی خطبهی فدک
شرح صوتی
ملحقات خطبهی فدک
لغات ملحقات
لغات خطبه
شکوه یاس دیجیتال
آزمون حفظ
آیین نامه
ثبتنام آزمون خطابهی غدیر
ثبتنام آزمون خطبهی فدک
آزمون حفظ خانوادگی
تاریخ برگزاری دورههای مختلف
نفرات برتر غدیر
نفرات برتر فدک
مجله الکترونیک 1841
معرفی مجله
آرشیو مجلات
آرشیو موضوعی مجلات
عضویت در مجله
اسامی برندگان مجله
دسترسی به آخرین شماره
پرسش و پاسخ
ارسال سوالات اعتقادی
نحوه تبلیغ خطابه
نحوه نذر خطابهی غدیر
آرشیو سوالات
مسابقات آنلاین
مسابقات آنلاین 1841
مسابقات کتابخوانی
اسامی برندگان
آرشیو مسابقات
فرزندان غدیری
مسابقه حفظ سلام زیارت
کتاب قصه دیجیتال
شگفتیهای آفرینش
رنگ آمیزی
جدول کلمات
نامهای به پدر مهریان
کاردستی
معرفی سورههای قرآن
شعر
نوا و نما
گالری تصاویر
سخنرانی با موضوعات مختلف
سرودهای استودیویی
آرشیو پخش زنده
کلیپهای ویدیویی
باشگاه مبلغان
باشگاه مبلغان
محتوایی برای یک جشن
آرشیو مطالب روزانه
ویژهنامه
گالری آداب مهمانی
گالری روزشمار غدیر
آکادمی غدیر و فدک
نرم افزار موبایل
Open Menu
خطابهی غدیر
خطبهی فدک
آزمون حفظ
مجله ۱۸۴۱
پرسش و پاسخ
باشگاه مُبلغان
مسابقات آنلاین
فرزندان غدیری
نوا و نما
فروشگاه آنلاین
نرم افزار
مطلب
»
صفحه اصلی ماژول مطلب
درسی از خطابه ی غدیر
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
لزوم حدیث برای تفسیر قرآن؛
در ابتدا، شبهات رايجي كه درباره ي موضوع قرآن و عترت وجود دارد را بیان کرده، سپس به واژه ها و قسمتی از
خطابه
که راجع به این موضوع آمده است و مرجع آن اشاره می کنیم.
از مهمّ ترين و شاخص ترین مخالفان قرآن و عترت، وهابيان تندرو و روشن فكراني كه تحت تأثير آن ها قرار گرفته و به اهل بيت علیهم السّلام پشت کرده اند، هستند.
متأسفانه در جامعه ی ما، به خصوص در جامعه ي دانشگاهي يا حتی در جلساتي به نام جلسات قرآني ـ که بسيار زياد شده اند ـ به ترويج اين شبهه می پردازند که: «ما با عقل خودمان مي توانيم قرآن را بفهميم و به حديث احتياجي نداريم.» ممکن است اهل تسنن هم اين حرف را به شکلی بزنند؛ امّا به اندازه ی وهابيان و روشن فكران، روی آن پا فشاري و اصرار ندارند. اهل تسنن مي گويند:
لزومي ندارد براي تفسير قرآن به عترت مراجعه كنيم. هرچه از پيامبر صلّی الله عليه وآله و صحابه ی ایشان به ما رسيده است، مي پذيريم.
با این حال، خود اهل تسنن احاديث و تفاسير روایی زیادی هم دارند، مانند تفسير طبري و تفسیر درّ المنثور سيوطی كه مربوط به چهار، پنج قرن پيش است. منتها، روایات شان از پيامبر صلّی الله عليه وآله و از صحابه است.
لذا عده ی زيادي از سنّي ها سخت نيستند؛ امّا مثل شيعه هم نيستند كه حتماً تمام تفاسير و مطالب قرآني را از ائمه علیهم السّلام بگيرند.
آن ها به امامت ائمه علیهم السّلام اعتقاد ندارند، ولی مي گويند كه ایشان انسان های خوبي بوده اند و راجع به أمیرالمؤمنین علي عليه السّلام و امام حسن و امام
حسین
عليهماالسّلام و حضرت زهرا سلام الله عليها معتقدند كه ایشان هم از صحابه ي پيامبر صلّی الله عليه وآله می باشند. از نظر فرهنگ اهل تسنن، هر که در زمان نبوّت پيامبر صلّي الله عليه و آله ايشان را ديده باشد؛ اگر مرد باشد، صحابي و اگر زن باشد، صحابيّه محسوب مي شود. يك سري از اهل تسنّن هم كه در قرآن و عترت بسيار سخت گيرند، روي صحابيه هم بحث كرده اند و ضمن این که برايشان احترام بسياری قائلند، به عدالت و اجتهادشان هم عقیده دارند.
امّا وهابيان و روشن فكران بر این مطلب اصرار دارند که «ما با عقل خودمان مي توانيم قرآن را بفهميم و به حديث احتياجي نداريم.»
حجيّت قرآن به ضميمه ی عترت؛
ما به استناد حديث ثقلين مي گوييم: «حجيّت قرآن به ضميمه ی عترت است.»
وهابی ها مي گويند: حجّيت قرآن به خود قرآن می باشد و لازم نيست که ضمیمه ی عترت باشد و خود قرآن، خودش را تفسير و روشن مي كند.
سخت ترين افرادشان نيز در احكام تسليم مي شوند و مي گويند: آيات احكام نياز به زمينه ي تفسيري دارد (تفسير از پيامبر صلّی الله عليه وآله و صحابه) و قائلند كه پيامبر صلّی الله عليه وآله احكام را به طور عملي نشان داده اند. مثلاً فرموده اند:
«صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي»
:«همان گونه كه من نماز مي خوانم، شما هم نماز بخوانيد.»
ولي در سایر موارد مانند آيات اعتقادي، اخلاقي، تاريخي و به خصوص مسائل مربوط به امامت، به هيچ وجه قبول نمیکنند كه اين آیات هم به تفسیر احتياج دارد. قرآن را نور و هدايت مي دانند و مي گويند: آیات قرآن را كه به هم ضميمه كنیم، جواب مي دهد و براي ما کافی است.
امروزه در دهان عوام انداخته اند كه عربستان مملكت پيامبر صلّی الله عليه وآله بوده و آن ها قرب بیشتری نسبت به آن حضرت داشته اند و نسل در نسل به هم انتقال داده اند كه مثلاً پيامبر صلّی الله عليه وآله چگونه نماز خوانده اند و روزه گرفته اند؛ پس كار آن ها درست تر است.
البته این سخن بسیار نسنجیده است؛ زیرا اين مسائل هيچ گاه سينه به سينه درست نقل نمي شود. چه كساني آن زمان در مدينه و مكه بوده اند؟ مگر همه ی مردم، اطراف پيامبر صلّی الله عليه وآله بوده اند؟ به خصوص در مقایسه با آن چه که از طریق ائمه معصومین علیهم السّلام و جانشینان به حق پیامبر صلّی الله علیه وآله و مفسران واقعی قرآن به ما رسیده است.
يكي از مهم ترين اصول شيعه که از خود پيامبر صلّی الله عليه وآله آموخته ایم-که نظريه اي است راجع به قرآن و اهل بيت عليهم السّلام- این است كه پيامبر صلّی الله عليه وآله از همان ابتدا كه از غار حرا آمدند تا آخر عمر شریفشان با أميرالمؤمنين علی عليه السّلام بوده اند. ایشان أميرالمؤمنين و ائمه عليهم السّلام را به عنوان مفسّران و مبيّنان حلال و حرام و عالمان به علم دين و توحيد، معرفي فرموده اند.
اين مطالب فقط برای طرح مسئله است و اگر بخواهيم راجع به آن ها بحث كنيم، احاديث و روايات بسيارند. حديث ثقلين شاخصه ي بيان قرآن و عترت است.
غير از حديث ثقلين، حديث منزلت، حديث راسخان در علم و چه بسیار احاديث ديگري وجود دارد كه مربوط به علم أميرالمؤمنين و اهل بيت عليهم السّلام نسبت به قرآن كريم است. احاديثي كه قابل انكار نيست و حتي در كتاب های اهل تسنن هم نقل شده است.
ادعاي شيعه اين است كه اگر قرآن به پيامبر صلّی الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السّلام كه پيامبر صلّی الله عليه وآله معرفيفرمودهاند ضمیمه نشود، جز در آيات فطري و آيات نصايح عمومي قرآن، هيچ يك از آن ها حجّيت كامل ندارد. (حجّيت یعنی حجّت است و اگر من انجام ندهم، از من می پرسند: چرا انجام ندادي؟ مثلاً اگر الآن به من بگويند: ساعت هشت درس را شروع كن. آخر شب به من بگويند: چرا ساعت هشت درس نگفتي؟ بگويم: شما به من نگفتيد.
مي گويند: ما گفتیم و چند نفر شاهدند كه حرف را به گوش تو رساندیم، حجّت را برايت تمام كردیم.)
شيعه معتقد نیست که وقتي مي گوييم: ﴿
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
﴾ براي معناي لغوی «
اَحَدٌ
»، حتماً بايد به احاديث مراجعه كرد . به اعتقاد شيعه، آیاتی که مسائل فطري ( معرفي خداي فطري، توحيد فطري، عدالت فطري، معاد فطري) و مسائل اخلاقي را بيان مي كنند، اگر كسي عربي بلد باشد، می فهمد و حجیت آن مشخص می شود و شاید بتوان گفت احتياجي به تفسير ندارد. مانند:
﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتآءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون﴾
گرچه در فهم عمیق و دقیق همین آیات نیز نیازمند به ائمه هدی علیهم السّلام هستیم، ولی شیعه معتقد است که در بقيه ی آیات قرآن با موضوع اعتقادات، محكمات و متشابهات، احكام و قوانين، معارف و حلال و حرام، حجّيت قرآن به ضميمه ی آن است و حجّيت جَمعيه دارد؛ يعني قرآن با حديث و روايت و كلام پيامبر صلّی الله عليه وآله حجّيت دارد.
حجّت يعني دليل. قرآن به ما مي گويد: ﴿
وَ أَقيمُوا الصَّلاة
﴾ نماز بخوانيد. اگر نماز خواندن بر ما واجب است، به ضميمه ي حديث و كلام پيامبر صلّی الله عليه وآله و أميرالمؤمنين و امام صادق عليهما السّلام حجّت است، چرا که تا زماني كه قرآن و عترت را جمع نكرده و به هم ضميمه نكردهايم، براي ما حجّت نيست و تکلیف ما را مشخص نمی کند. لازمه ی حجیت، منجّزيت و معذّريت آن است؛ منجّزيت يعني منجِّز است؛ براي من در ذهنم موضوع را بيان و روشن كرده و حجّيت را تمام كرده است. معذّريت؛ يعني طوري بيان كرده است كه بعدها عذری نیاورم. اگر انجام ندادم، عذر ندارم. به عبارت دیگر در جایی که حجت اقامه شده است، تکلیف بر مکلف منجز شده و برای مخالفت با آن عذری ندارد و در صورت مخالفت، مستوجب عقوبت است.
تاریخ درج: 02/01/1394 | کد مطلب: 12 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2424
درسی،شبهات،رایج،عترت،وهابیان،تندرو،صحابه،شیعی،حجت،
بد
متوسط
خوب
خیلی خوب
عالی
نظرات:
پاسخ به:
نظر مستقیم
عنوان شما:
نظر: