معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
مجتهدی از خوی
از سنی های مقیم نجف بود .فشار اقتصادی باعث شده بود به سختی بتواند شکم فرزندانش را سیر کند و چندی بود که به نوع خاصی از دزدی فکر میکرد.
ساعتی می شد که جلوی در منزل مجتهد شیعی حاج سید ابوالقاسم خویی ایستاده بود و با خود کلنجار می رفت. از این که مجبور به دزدی شده بود شرمسار بود و خود را با این فکر آرام می کرد که از مال کسی نمی دزدد، بلکه فقط از وجوهات مردمی برداشت می کند.
آهسته وارد منزل شد. شب از نیمه گذشته بود و اطمینان داشت که اهل خانه در خواب هستند. وسایل خانه بسیار قدیمی و ساده بود و با تعجب متوجه شد که سید در کمال سادگی و با قناعت روزگار می گذراند. کم کم داشت نگران می شد که احتمالا در این منزل فقیرانه نمی تواند پول قابل توجهی بدست بیاورد که در آخرین اتاق در صندوقی وجوهات را یافت. بر خلاف تصور متوجه شد پول قابل ملاحظه ای است که با سلیقه و وسواس تقسیم بندی شده است.
با تردید پاکتی کم حجم را که روی آن کلمه مستحق نوشته شده بود، برداشت و خواست از منزل خارج شود که صدای ناله ی ضعیفی توجه اش را جلب کرد .
کنجکاوی بر ترس او از گرفتار شدن غلبه کرد و جلو رفت . سید ابوالقاسم خویی را بر سر سجاده شناخت که مشغول خواندن نماز شب و نیایش بود .
صدای نیایش و دعا هایش چنان دل او را در سیاهی شب لرزاند که بی اختیار در کنار چارچوب در تکیه زد و با سید می گریست. زمانی به خود آمد که چیزی به صبح نمانده بود سراسیمه برخاست، پاکت را به سرجای خود برگرداند و از منزل خارج شد. فردای آن روز در میان ملاقات کنندگان آیت الله خویی به نزد ایشان آمد. قصد داشت ازآن بزرگوار تقاضای کمک کند. هنوز مردد بود که مذهب خویش را به شیخ بگوید یا نه، که ایشان پاکتی از وجوهات را به او دادند.
نمی دانست آن پاکت همان پاکت دیشبی است، ولی مطمئن بود باز هم به آن خانه بر می گردد انگار که قلبش توسط صاحب خانه ربوده شده بود.

حاج ابوالقاسم خویی در نیمه شب رجب سال1317 هجری قمری در خوی از توابع آذربایجان غربی متولد شد.در سیزده سالگی به همراه برادر و همراه پدر راهی نجف اشرف شد و در همان سال ها توجه علمای بزرگ را به خود جلب نمود. در محضر استادانی چون شیخ محمد حسین نائینی و آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی کسب علم کرد. بعد از فوت آیت الله حکیم به عنوان مرجع برتر شناخته شد.
ایشان علاقه ی زیادی به تدریس داشتند و کلاس درسشان جز در سفر و بیماری تعطیل نمی شد. با روی کار آمدن حزب بعث در عراق ایشان و سایر شیعیان تحت فشار زیادی بودند ولی هیچ گاه نتوانستند از این مرجع برگ برنده و تاییدی به نفع خود دریافت کنند.
از ایشان کتاب های زیادی چون البیان فی تفسیر قرآن و معجم الرجال حدیث به یادگار مانده است. بزرگان زیادی چون سید محمد علی دستغیب ، سید علی سیستانی و سید محمد باقر صدر افتخار شاگردی ایشان را دارند. احداث کتابخانه های بسیار در ایران ، عراق، امریکا و بیش از هشت کشور دیگر، از فعالیت های تبلیغی آیت الله خویی می باشد.
سرانجام ایشان پس ازشکست انتفاضه ی شعبانیه و به قدرت رسیدن دوباره ی حزب بعث در نجف و کربلا، در سن 93 سالگی زندانی و بعد از آزادی در بیمارستان بغداد از دنیا رفتند. رژیم بعث اجازه ی تشیع پیکرش را نداده و ایشان را در مسجد الخضرا در صحن علی بن ابی طالب به خاک سپردند.
منابع:
# النجمه – سید محمدحسین حسینی
# زندگی علامه خویی اندیشه ی قم

|
تاریخ درج: 08/02/1394 | کد مطلب: 13 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 2247