معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
عبدالله بن مسعود
پس از شهادت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم، غاصبین حکومت، حق امیرالمومنین علیه السلام را غصب نمودند،عده کمی از اصحاب همراه حضرت باقی ماندند.
آنان که دوازده نفر بودند، هنگامی که خلیفهی اول بر مسند حکومت نشست، می خواستند بر او بشورند و او را از منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله پایین بکشند ولی نخست از امیرالمومنین علیه السلام کسب اجازه کردند.
امیرمؤمنان علیه السلام آنان را از این کار برحذر داشته و فرمودند: «کار شما به جنگ و درگیری و نزاع میانجامد؛ زیرا اینان به خدا دروغ بستند و سخن پیامبرشان را زیر پا گذاشتند. سینههای اینان پر از کینه توزی است و دشمنی خاندان پیامبر را در سینه میپرورانند و خونهای جاهلیت را میطلبند. به خدا سوگند، اگر به این کار دست بزنید با شمشیرهای آخته آمادهی پیکار با شما خواهند بود و با آشوب و هرج و مرج، دستاوردهای پیامبر صلی الله علیه و اله را از میان خواهند برد.»
این دوازده نفر قبول کرده و تصمیم گرفتند در روز جمعه با خلیفهی اول صحبت کرده و هرکس با زبان خود به او یادآور شود که جانشینیِ بعد از پیامبر، حق امیرالمومنین علیه السلام است. "ابن مسعود" که یکی از آن دوازده تن بود در برابر ابوبکر چنین سخن گفت:
«شما و نیاکانتان خوب میدانید که اهل بیت پیامبرتان از شما به پیامبر نزدیک ترند و اگر این خلافت و زمامداری را با حساب خویشاوندی و نزدیکی به پیامبر میدانید و میگویید که پیشینیهی شما در اسلام بیشتر است، پس بدانید که اهل بیت پیامبرتان به آن حضرت از شما نزدیک ترند و نیز در اسلام پیشینه دارتر و پیش گام ترند و علی بن ابی طالب علیه السلام، پس از پیامبرتان، صاحب این امر(خلافت) است.

پس آن چه که خداوند برایش قرار داده به او باز گردانید و به زمان جاهلیت باز نگردید.» (بحار الانوار- علامه مجلسی- جلد ۲۸). عبدالله بن مسعود بن غافل معروف به ابن مسعود از قبیلهی بنی هذیل بود. پیش از اسلام به شغل چوپانی مشغول بود و جزو شش نفر اولی است که اسلام آوردند. او نخستین کسی بود که پس از کسب اجازه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را با صدای بلند برای قریش و کفار تلاوت کرد.
بقیهی مسلمانان میترسیدند که کفار به خاطر نداشتن قبیلهی قوی به او آسیب برسانند ولی او با شجاعت به میان کفار رفته و آیات قرآن را برای ایشان تلاوت کرد.
او دوبار به حبشه و یک بار به مدینه هجرت نمود و در جنگ های صدر اسلام شرکت داشت. ابوجهل در جنگ بدر توسط "ابن مسعود" به هلاکت رسید (ابن هشام – جلد یک).
"عبدالله بن مسعود" پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ گاه با ابوبکر بیعت ننمود ولی در زمان خلیفهی دوم با اقتدا به امیرالمومنین علیه السلام از درگیری کناره گرفت و به ظاهر با قبول خلافت او به تدریس قرآن در دمشق و مدائن مشغول شد. خلیفهی دوم نیز به علت صحابه بودن او به ابن مسعود احترام میگذاشت و حتی او را به همراه عمار برای نظارت بر بیت المال و قضاوت به کوفه فرستاد.
اما در زمان خلیفهی سوم ابن مسعود مخالفت خود را با خلیفه علنی کرد تا جایی که به خاطر ولید بن عقبه با خلیفهی سوم درگیر شد و او را از مسجد بیرون راندند. امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از این توهین، "ابن مسعود" را به خانهی خود بردند و در منزل از او پرستاری و دلجویی کردند. او یکی از مومنینی بود که طبق پیش بینی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر پیکر ابوذر در ربذه نماز خواند و او را به خاک سپرد (ابن هشام- جلد دوم).
خلیفهی سوم تا سه سال "ابن مسعود" را در مدینه در حصر قرار داد و اجازهی خروج از شهر را به او نداد. امروزه بیش از ۸۴۸ حدیث در کتب شیعی و سنی از ابن مسعود باقی مانده است و او همواره به عنوان یکی از بزرگان صحابه مورد احترام شیعیان و اهل تسنن می باشد .
با این که برخی از علمای شیعه رابطه ی دوستانه ی او با خلفا را نکوهش کردند ولی با توجه به روایات امامیه "ابن مسعود" در تایید فضایل اهل بیت علیهم السلام و اثبات امامت ۱۲ امام و نیز توجه خاص امیرالمومنین و امامان پس از ایشان علیهم السلام اجمعین می شود فهمید که او از شیعیان ایشان بوده است (اختیار- شیخ طوسی- صفحه ۳۸).
"ابن مسعود" سرانجام در سال ۳۲ هجری قمری پیش از قتل خلیفهی سوم در مدینه وفات یافت و در بقیع به خاک سپرده شد.

|
تاریخ درج: 13/03/1396 | کد مطلب: 3 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 928