پاسخ یک سوال
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
متن سوال:
سلام، آیا فکر گناه هم، گناه است؟
متن پاسخ:
عرض سلام و احترام؛
گاهی اوقات که آدم می خواهد مقدمه ای بنویسد، نمی داند از کجا شروع کند! نمی داند نقطة آغازین که همه چیز را از آنجا بچیند و بالا ببرد کجاست. اما همیشه یک نقطه شروع وجود دارد:
خدا.. از خدا شروع می کنیم، از ابتدایی ترین نقطه.
همه ما اعتقاد داریم که خدایی وجود دارد و آفرینش را خلق کرده است و هنوز هم هست و خدایی می کند. ما هم مخلوق او هستیم و شایسته است برای چگونه زندگی کردن ، از خالق بپرسیم چه کنیم. این برنامه را خدا در قالب دین به ما داده است. دین هم به زبان ساده، یعنی روش بندگی خداوند. این روش را چه کسی به ما می آموزد؟
پیامبر کسی است که از سوی خدا انتخاب شده تا روش دینداری، یعنی روش بندگی یا به تعبیر دیگر روش زندگی را به ما بیاموزد. بنابراین خدا از همان ابتدا پیامبرانی را فرستاده که این روش را به آدمیان یاد دهند.
اما در این میان شیطان و نفس اماره انسان ها هم وجود دارد که قانون پذیر نیست و به دنبال راحتی و پول بیشتر به هر قیمتی و به دنبال وقت تلف کردن بیشتر و دیگر رذایل اخلاقی است.
این مسئله باعث شد بعضی انسان ها، تنها راه بندگی یعنی تنها راه زندگی که همان دین است را از پیام آورانِ خدا نپذیرند یا دین را به خواست خود تغییر دهند. بنابراین خدا پیامبران دیگری می فرستاد تا آدمیان راه را گم نکنند و این سلسله همین طور ادامه داشت تا اینکه به آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و خدا اینگونه قرار داد که پس از او، پیامبر دیگری نمی آید و راه زندگی و بندگی را از این پس می توانید از جانشینان او علیهم السلام بیاموزید و دوازده نفر از جانشینان و فرزندان آخرین پیامبر آمدند و دین را برای ما آموزش دادند. و ما هم اکنون در زمان آخرینِ آنان قرار داریم. همان کسی که سالیانی است از دیده ها پنهان است؛ اما هنوز زنده است و تنها کسی است که می تواند راه دینداری و زندگی را به ما بیاموزد...
مقدمه قدری طولانی شد، اما لازم بود. برای اینکه برسیم به نقطة پرسشِ شما باید این راه را یک بار با هم طی می کردیم. اکنون ما می خواهیم در عصر ارتباطات و کامپیوتر و اینترنت و ... زندگی کنیم، دینداری کنیم. چه باید کرد؟

مقدمه به ما می گوید، بنا به گفته ی خدا برای این کار به امام زمانت مراجعه کن. اگر چه او ناپیداست، ولی سخنان او همان سخنان پدرانش است. یعنی دین را در سخنان دیگر امامان علیهم السلام می توان یافت که نامش شده است: روایات یا احادیث.
از طرفی دینداری یا زندگانی چند بخش دارد، اعتقادات دارد، اخلاقیات دارد و احکام یا دستورات دارد. یعنی دستوراتی جزئی و کلی برای امور زندگی یا دینداری. سوالی که شما پرسیده اید می تواند در دو بخش از این قسمت ها قرار گیرد:
- اعتقادات
- احکام
اگر دقت کنیم، راه اینکه خدا از ما راضی باشد یا دینداری درستی داشته باشیم یا بنده باشیم، این است که هرچه صاحبان دین گفته اند را بپذیریم و عمل کنیم. ساده بگوییم یعنی هرچه امامان ما گفتند انجام دهیم و ایشان را دوست بداریم.
دوست داشتن و اعتقاد داشتن کار قلب است. پس اگر می خواهم ببینم وقتی به گناه کردن فکر می کنم کار درستی کرده ام یا نه، باید به قلبم رجوع کنم:
با در نظر گرفتن این نکته که امام زمان علیه السّلام افکار ما را می بینند همانطور که در خطابه ی غدیر گفته شده که "الا انه المحیط بکل فهم" آیا از این فکرِ من، امام زمانم خوشحال هستند؟ اگر فکرهایم بلند بلند صدا می داد و ایشان کنار من بودند، خجالت نمی کشیدم؟
پس خودم می فهمم اینکه «به گناه کردن فکر کنم» کار خوبی است یا نه.
از طرفی در روایات ما گفته اند به گناه کردن فکر نکنید؛ چون شاید زمینة انجام همان گناه بشود.
از طرف دیگر در روایات نیز آمده است که خدای متعال از باب رحمانیت خویش تا زمانی که گناه در خارج واقع نشود، آن را به پای بنده نمی نویسد. یعنی اگر کسی برای انجام گناه، نقشه ای ریخت ولی پیش از انجام آن منصرف شد، خدا از او در می گذرد. اما در عین حال برخی از فکرهای گناه هستند که خودشان گناه آلود هستند و تشخیص این امر بسیار سخت است. از این رو بهتر است از فکر به گناه نیز اجتناب کرد و در صورت ارتکاب استغفار.
اگر بخواهیم دقیقاً بدانیم از جهت فقهی و احکام شرعی، به گناه فکر کردن گناه و معصیت است یا نه، ناگزیریم به فقیهی که روایات دین را کامل مسلط است رجوع کنیم. اسم این کار را گذاشته اند رجوع به فقیه و از این رو آن فقیه شده است مرجع تقلید، یعنی محل رجوع برای دانستن احکام بندگی مان.
پس باید در کنار این پاسخ کلی ما از مرجع تقلید خود نیز سوال کنید تا از جنبه شرعی آن بیشتر آگاه شوید .
امیدواریم پاسخ پرسشتان را گرفته باشید. اگر نقطه ابهامی بود منتظر تماس دوباره شما هستیم...
یا علی

|
تاریخ درج: 02/01/1397 | کد مطلب: 6 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1248