درسی از خطابه ی غدیر
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
رابطه علم با تقوا
در دروس قبلی اشاره شد که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در خطابهی غدیر تذکراتی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم مطرح فرمودند که در تذکرات غیر مستقیم با اشاره به صفات برجسته امیر المؤمنین علیه السّلام نتیجه میگیرند که چون ایشان امام هستند شما مأموم، پس باید از امامتان در نکات اخلاقی پیروی و تبعیت کنید. یکی از برجسته ترین این تذکرات رابطه تقوا با علم است در جایی که میفرمایند:
«وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ فى إِمامِ الْمُتَّقينَ» هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند در جان من نوشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزگاران ضبط کرده ام (دانشی نبوده مگر اینکه به علی آموخته ام).
در این جا امیرالمومنین علیه السّلام با دو صفت علم و تقوا معرفی شدهاند.
رابطه علم و تقوا نیز در سورهی بقره آیه ۲۸۲ عنوان شده است: ﴿وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛، تقوا پیشه کنید و خدا شما را آموزش میدهد.﴾
پس: تقوا زمینه علم است و علم مقدمه تقوا است چرا که خداوند در سوره فاطر آیه ۲۸ میفرماید:
﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ همانا فقط بندگان عالم از خداوند میترسند.
یعنی دانش سبب خدا ترسی است. پس با یک نتیجه گیری منطقی با این دو آیه مشخص است که تقوا باعث نشو و نمای علم و علم نیز زمینه خدا ترسی است. این رابطه، کاملاً دو طرفه است. علم باعث ایجاد تقوی و تقوی زمینه سازعلم بیشتر است. هر چه علم بیشتر، تقوا قوی تر، و هرچه تقوای ما قوی تر و مستحکم تر و عالی تر، علم ما هم بیشتر و کاملتر خواهد بود. علمی که منتهی به تقوا و تقوایی که منتهی به علم شوند به خداشناسی و پیغمبر شناسی خلاصه میشوند. علمی که خدا ترسی میآورد علمی است که به تقوا، به خداشناسی و به تذکر به قیامت منتهی میشود. علمی که وارد جرگهی خداشناسی نشود هیچ وقت تقوا نمیآورد.

پیامبر صلّی الله علیه و آله در خطابه ی غدیر میفرمایند تمام علوم را به امام متقین دادم. پس چون امام متقین بود یعنی سرسلسلهی همه متقیان بود، من تمام علوم را به او دادم. چرا که تقوای زیاد او تحمل درک تمام علوم را به او داده بود. به همین دلیل نیز نزول قرآن بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به صورت یک باره و دفعتاً بود، چرا که زمینه قبلی یعنی تقوای شدید الهی برای پیامبر صلّی الله علیه و آله فراهم بود و خداوند توانست تمام قرآن را در یک لحظه بر قلب نازنین او نازل فرماید.مطلب بالاتر این که پیامبر صلّی الله علیه و آله در ادامه میفرمایند: «وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّهُ فى سُورَةِ يس: (وَ كُلَّ شَىْءٍ أَحْصَيْناهُ فى إِمامٍ مُبينٍ). معنی کلی آن این میشود که من تمام علوم را در امیر المومنین علیه السّلام احصاء کردم.» احصاء یعنی شمردن و دانه دانه تحویل دادن. یعنی حضرت علی علیه السّلام تنها فرمولها را بلد نیستند بلکه به ریزه کاریهای علوم نیز آگاهند.
اینجاست که به این حقیقت پی میبریم که تنها وجودی که جرأت داشتند که این مطلب را عنوان کنند، فقط شخص شریف ایشان است که فرمودند:
«سلوني قبل ان تفقدوني فا نّي بطرق السّماء اعلم منّي بطرق الأرض. تا مرا از دست نداده اید از من سوال کنید (و مجهولات خود را با وجود من به معلوم مبدل کنید) که من به راههای آسمان از طرق زمین آگاه ترم...»
چرا که علم او علمی بود که از طریق پیامبر صلّی الله علیه و آله به صورت تفصیلی و با جزئیات در ایشان احصاء شده بود که خطابهی غدیر به ظرافت این مطلب را عنوان میکنند.
نتیجه: اگر امیرالمومنین علیه السّلام امام المتقین است پس باید از او پیروی شود. تذکر غیر مستقیم پیامبر صلّی الله علیه و آله این است که اگر میخواهی در چتر و حمایت امامت و ولایت باشی، باید در زمره با تقوایان باشی چون او امام المتقین است.

|
تاریخ درج: 13/03/1397 | کد مطلب: 2 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1123