قرارهای اخلاقی
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
ترس از خدا
هميشه به من ميگفت: خدا را از همه چيز و همه کس بيشتر دوست بدار. او مهربانترين است. بخشندهترين است. آمرزندهترين، داراترين، داناترين، تواناترين، و در عين حال خطاپوشترين است. او را دوست بدار چون دوستي است که دائما"تو را همراهي ميکند. با توست و هرگز تو را تنها نميگذارد.
دوست که نه، او خداي توست با همهي خدائيش. خانهاي دارد به وسعت تمام کساني که مهمان او شوند. گنجي به وسعت آنچه از او بخواهند. گوشي براي شنيدن حرف همه و چشمي که از هيچ چيز غافل نميماند. او دوست دار بندگانش است. مشتاق همه ماست و با شوق پذيراي ما. او به ما نزديک است و صداي ما را ميشنود. «وَ إذا سَألکَ عِبادي عَنّي فَانّي قَريبْ اُجيب دَعًوَهَ الداعِ إذا دَعانِ فَلْيَسًتَجيبوُا لي وَ لْيُؤمِنوُا بي لَعَلّهُم يُرشِدون.»

و آنگاه كه بندگان من دربارهي من از تو ميپرسند، من نزديكم پاسخ دعا كننده را، آن هنگام كه من را ميخوانند ميدهم، پس از من درخواست اجابت كنند و به من ايمان بياورند، شايد كه هدايت شوند. با او حرف بزن و از او بخواه. پدرم ميگفت: هميشه و همه جا او را ببين. او را به ياد بياور و با توجه به حضور او اقدام کن. تقوا پيشه کن که تقوا راه درست را به تو مينماياند. هرگاه در تشخيص درست و غلط باز ماندي به ياد آر که آن بزرگ کنار توست و تو را ميبيند، پس از او راهنمايي بخواه. آن وقت است که راه درست را ميشناسي و غلط را کنار ميگذاري. هر جا باشي خدا با توست.
اگر تقوا داشته باشي و از او بترسي، هيچگاه نميلغزي. دخترم از خدا بترس. ترس از خدا را از خود دور مکن.
ترس؟! خيلي برايم عجيب و غير قابل قبول بود. مگر او مهربانترين نبود، مگر بهترين نبود! پس چرا بايد از او بترسم؟! پرسيدم خدايي که از او سخن ميگوييد ترس ندارد. چرا بايد از او بترسم؟ مادرم نگاهي کرد و گفت: بترس از اينکه کاري کني که او دوست نداشته باشد و از تو ناراضي شود.

|
تاریخ درج: 02/05/1397 | کد مطلب: 5 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1137