قرارهای اخلاقی
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وفاي به عهد ----- بيشتر بدانيم، بهتر عمل كنيم
عيدغدير نزديك بود. يكي از كلاسهای مدرسه، كلاس ما و چند كلاس ديگر را براي جشني به مناسبت غدیر دعوت كرده بود. اينطور كه ميگفتند، حدود 90 نفر مهمان دعوت كردهبودند. اما وقتي من رسيدم، چند نفر بيشتر نيامده بودند. دو، سه نفر از بچههاي كلاسمان را ديدم كه كناري نشستهاند.
من هم رفتم و پهلوي آنها نشستم. در همين ميان دو نفر ديگر هم رسيدند. مجموعا" بچههاي كلاس ما پنج شش نفر ميشدند.كلاس ميزبان، سالن مدرسه را آماده كردهبود. يك ميز بزرگ هم پر از ميوه و وسايل ديگر پذيرايي حاضر كردهبود. مدتي از ساعت اعلام شده براي شروع جشن ميگذشت.
اما آنها به انتظار بقيهي مهمانان برنامه را به تعويق انداختند. مدتي گذشت. آنها باز هم صبر كردند. حدس ميزنيد در آخر كار برنامه با حضور چند نفر آغاز شد؟ يك عددي از ۱ تا 9۰ انتخاب كنيد. 50 نفر؟ 30 نفر؟ ... بجز بچه های همان کلاس، كل مهمانان آنها به 10 نفر هم نمیرسید و از آن همه میهمان فقط همین تعداد در مجلس حاضر شدهبوديم! به راستي چرا ما اينچنين هستيم؟ چرا براي قول خود و وقت و زحمت ديگران احترام قائل نميشويم؟ وقتي دعوتي را ميپذيريم و قراري ميگذاريم، عمل نكردن به آن، ضايع نمودن حق طرف مقابل است. اما متأسفانه از اين نمونهها زياد است.

مثلا" فلان روز را به توافق تمام افراد براي انجام كارهاي جشن نيمهشعبان تعيين ميكنيم. ساعت 9 صبح قرار ميگذاريم. اولين نفر كه با عجله ساعت 5/9 ميرسد و فكر ميكند دير شدهاست، ميبيند كه هيچكس نيامدهاست. به تدريج 2 يا 3 نفر ديگر هم تا ساعت 10، 5/10 ميرسند. با اينكه همه قول دادهاند و قرار گذاشتهاند، اما از ديگران خبري نميشود.3 يا 4 نفر هم كه نميتوانند براي همه چيز نظر دهند و تمام موضوعها را تصويب كنند.
پس نه تنها كار مفيدي انجام نميشود، بلكه وقتشان هم بيهوده ميگذرد و تلف ميشود. حالا يك روز ديگر را در نظر بگيريد. امروز روز جشن است. همه به خاطر دلشورهي زياد صبح خيلي زود قرار گذاشتهاند تا در محل جشن حاضر شوند و برنامهها را تمرين و آماده كنند.
باز هم مثل هميشه 2 يا 3 نفر خود را موظف مي كنند، تا سر موقع حاضر شوند. ابتدا خود را با كارهايي مثل شستن ميوه و بستن هدایا و .... مشغول ميكنند. زمان ميگذرد ولي هيچكس نميآيد. 3 يا 4 نفر كه نميتوانند بهجاي 15 نفر سرود تمرين كنند، يا به جاي 8 نفر نمايش بدهند، يا دكلمه را كه كس ديگري بايد بخواند، تمرين كنند. كم كم ظهر، موقع ناهار و نزديك شروع جشن، سروكلهي بقيهي بچهها پيدا ميشود. در حاليكه در اين زمان باقيمانده هم، بايد لباس عوض كنند و خود را آمادهسازند. برنامههاي جشن را همه با توكل به امام زمان ميسپارند و خود را با يك جملهي« حضرت خودشان درست ميكنند» آسوده ميسازند.
بياييد با خود فكر كنيم هدف ما از برگزاری این برنامه ها و شرکت در آنها چيست؟ مگر نه اين است كه ميخواهيم بيشتر بدانيم و بهتر عمل كنيم؟ فرض كنيد بيشتر دانستيم، آيا نبايد در تغيير و رشد رفتار خود بكوشيم؟ آيا آموختههاي جديد ما تكليف و وظيفهي ما را سنگينتر نساختهاست؟ آيا فقط يك ادعاي زباني براي رسيدن به مقصود كافي است؟ خوب شدن و بهتر رفتار كردن هميشه در گروي كارهاي سخت و بزرگ نيست. جزء جزء رفتار ما نزد خداوند مهم است و درست عمل كردن در كوچكترين كارها ارزشمند است. وقتي ما براي انجام كاري قول ميدهيم و آن را انجام نميدهيم، هم عهد شكني كردهايم و هم اينكه حرف ما حرفي دروغ و ناراست بودهاست. وفاي به عهد و عمل به قول و راستي گفتار از مهمترين ملاكها نزد خداوند است.
چنانچه امام صادق(ع) ميفرمايند:
«به روزه و نماز مردم گول نخوريد. چه بسا انسان به نماز و روزه (ي افراد) شيفته ميشود تا آنجا كه اگر (نماز و روزه را)ترك كنند به هراس ميافتد. بلكه آنها را به راستگويي و اداي امانت بيازماييد.» (اصولكافي، ج 3، باب راستگويي و اداي امانت، ص 162، ح 2.)

|
تاریخ درج: 16/07/1397 | کد مطلب: 5 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1015