پاسخ یک سوال
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
متن سوال:
من شیعه هستم یا حداقل ادعام میشه شیعم و به این افتخار میکنم، اما بعضی وقتها یه سوالاتی برام پیش میاد که به همه چیز شک میکنم اما میترسم از کسی بپرسم، میترسم فکر کنن که من کافرشدم یا امیرالمومنین علیه السلام رو قبول ندارم، اما دوست دارم شکهایی که دارم رو بر طرف کنم و دینم از حالت ارثی به اکتسابی تبدیل بشه. از کجا شروع کنم؟ چه جوری شروع کنم؟
متن پاسخ:
از اینکه سایت خطابه ی غدیر را برای یافتن پاسخ پرسشهای خود انتخاب کردید، بسیار خوشحالیم.
خیلی از ما دین و مذهب خود را بیش از آن که تحقیق نموده باشیم، از پدران و مادران و محیط تقلید نمودهایم، ولی این به این معنا نیست که خود مذهب و یا امامان و عالمان آن نیز توصیه به دین تقلیدی و غیر تحقیقی میکنند، بلکه برعکس از روز اول بنای دین بر استدلال و احتجاج و برهان بوده است.
تمام مراجع در اولین مسئله رسالههای خود نوشتهاند که مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد و نمیتواند در آن مقلد پدر و مادر و حتی علما و بزرگان باشد، بلکه وظیفه دارد شخصا درباره اصول دین بررسی و تحقیق نماید.
از طرفی روان شناسان يادگيري مشاهدهاي يا همان تقليد از دیگران از جمله پدر و مادر و خانواده را مهمترين روش يادگيري انسان ميدانند که پس از طی دوران کنکاش به استقلال میانجامد.
آنها عقیده دارند که انسان سه مرحله را در زندگی پشت سر میگذارد:
1- مرحله حس و دیدن بدون درک و فهم، که از دوران نوزادی تا حدود سه چهار سالگی ادامه دارد؛
2- مرحله درک خوب و بد، از حدود چهارسالگی به بعد انسان علاوه بر دیدن و حس کردن، خوب و بد را میتواند تشخیص دهد و بفهمد، اما قدرت قضاوت و داوری و استدلال و نقد را ندارد؛
3- مرحله کنکاش و داوری، از حدود ۱۰ تا ۱۴ سالگی و دوران بلوغ که انسان کم کم بدنبال چرایی در آموختههای خود بوده و دارای قدرت داوری میشود و میتواند مطالب را با عقل و فطرت و یافتههای خویش مقایسه کند و درباره آنها قضاوت نماید و آنها را رد یا تثبیت و تقویت نماید.
بنابر این گرچه انسان تا سنینی که هنوز به استقلال عقلی و رشد فکری نرسیده در مسایل دینی از والدین خود پیروی میکند ولی این به معنای ارثی بودن دینداری نیست بلکه زمانی که انسان به سن بلوغ عقلانی و استواری فکر رسید میبایست در دین و مذهب خود تحقیق کند و به مقاوم سازی واصلاح مبانی اعتقادی خود بپردازد.

آنچه در این سیر بسیار مهم است، بها دادن به سؤالاتی است که در دوران کنکاش پیش میآید. با برههی کنکاش دو نوع برخورد میتواند صورت پذیرد. یکی جستجو و تحقیق به دنبال پاسخ پرسشها و یافتن استدلالات صحیح و عقلانی و دیگری رها کردن پرسشها یا سرکوب نمودن انها، به دلایلی چون ترس و تنبلی و کاهلی. نتیجه واکنش اول، اگر با پیگیری و تلاش همراه باشد، رسیدن به اعتقاداتی محکم و ریشه دار است که با بادهای موسمی سر خم نمیکند. اما در فرض دوم، کوچکترین رخدادی در محیط پیرامون، اعتقادات ما را تحت تأثیر قرار داده و به شدت میلرزاند.
لذا این تصمیم شما، بسیار ارزنده و شایان تقدیر است و ما شما را به جدیت در یافتن پاسخ پرسشها و مسائل، توصیه مینماییم ابتدا بد نیست جملاتی از خطابهی غدیر را با هم مرور کنیم:
"مَعاشِرَالنّاسِ، بى ـ وَاللَّهِ ـ بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا (وَاللَّهِ) خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلى جَمیعِ الْمَخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذالِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِیةِ الْأُولى وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَىَّ، وَمَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاكُّ فینا فِى النّارِ."
هان مردمان! به خدا که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت داده اند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم، آن کسی که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی گذشته در آمده و تردید در سخنان امروزم هم سنگ تردید در تمامی رسالت من است و باور نداشتن امامت یکی از امامان به سان باور نداشتن تمامی آنان است و جایگاه ناباوران امامت ما آتش دوزخ خواهد بود.
منظور از شک و تردید در این عبارت، انکار و عدم پذیرش قلبی از روی الحاد، یا شک و تردیدی است که بدون پیگیری لازم برای برطرف نمودن آن، رها و سرکوب شود؛ که در ادامه هم نتیجه و جزای آنرا کفر جاهلیت و نیز آتش جهنم ذکر کردهاند.
آنچه فرمودید، بسیار صحیح و پراهمیت است و امیدواریم، در راه عمیق شدن در دین، موفق بوده و علوم مورد رضایت امام زمان علیه السلام را بیاموزید.
گروه خطابهی غدیر، در نظر دارد جلساتی به صورت هفتگی برای تأمینِ هدفِ یادگیری و نشر اعتقادات برگزار نماید، که امیدوار است این برنامهها بتواند پاسخگوی سوالات و پرسشهای اعتقادی شما بر مبنای علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام باشد. در صورت تمایل شهر محل سکونت و شماره موبایلی از خودتان را در اختیار ما قرار دهید، تا اگر امکان آن حاصل شد، برای هماهنگیهای بعدی با شما تماس گرفته شود.
در پایان توجه شما را به عبارتی از خطابهی غدیر جلب مینماییم:
"مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلى مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ یبَینَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذى أَنَا آخِذٌ بِیدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلىَّ وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیدَىَّ) وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِیى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَىَّ." - هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهات آن پیروی ننمایید. به خداوند سوگند که باطنها و تفسیر آن را روشن نمیکند مگر همین شخصی که دست و بازوی او را گرفتهام و بالا آوردهام و اعلام میدارم که هر آن کس که من سرپرست او هستم این علی علیه السلام سرپرست اوست و او علی، علیه السلام فرزند ابی طالب، برادر و وصّی من است. ولایت و سرپرستی او حکمی از سوی خداست که بر من فرو فرستاده است.

|
تاریخ درج: 28/03/1398 | کد مطلب: 3 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 754