معرفی علما و اصحاب
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
امانتدار میراث ولایت
کاروان اسیران کربلا را به کوفه آورده بودند. زنان و کودکان هنوز از شوک بی حرمتیهایی که بر مردان و از همه مهمتر با امامشان کرده بودند خارج نشده بودند که آنان را چون اسیران کفار گرد هم جمع کردند و بر دست و پایشان غل و زنجیر زدند و اهل بیت پیامبر علیهم السّلام را با تحقیر فراوان وارد کوفه کردند.
زنان کوفی هلهله میکردند و مردانشان سرمست از پیروزی بودند. گروهی بی آن که این بزرگان را بشناسند دل بر ایشان سوزانده و برایشان غذا آوردند که فریاد زینب سلام الله علیها بلند شد که صدقه بر ما حرام است، صدقه بر اهل بیت پیامبر علیهم السّلام حرام است.
زنان کوفی به گریه افتاده بودند که این سخن به یاد ایشان آورد که این اسیران نور چشمان پیامبر و اهل بیتش هستند. ام کلثوم بر آن ها نهیب زد «ساکت ای کوفیان مردانتان ما را میکشند و زنانتان برما میگریند؟» (ناسخ التواریخ-جلد سوم).

این بار نوبت فاطمه دختر امام حسین علیه السلام بود که با صدایی رسا که مردم را به یاد جدهاش حضرت فاطمه سلام الله علیها در هنگام قرائت خطبهی فدک میانداخت رو به کوفیان گفت: «سپاس خدای را به شمارهی ریگها و سنگها... شریکی برای او نیست و محمد صلّی الله علیه و آله بنده و فرستادهی خداست.
گواهی میدهم که فرزندان او را در کنار فرات سر بریدند، بی آن که خونی از آنان طلبکار باشند. دیروز جماعتی که به زبان مسلمان و در دل کافر بودند فرزند پیغمبر علیه السّلام را در سرزمین کربلا کشتند .... وای بر شما کوفیان! دیروز ما را تکذیب کردید و شمشیرهایتان به سبب کینههای پیشین، خون ما اهل بیت را ریختند.
چشم شما به این کار روشن و دل هایتان شاد گشت. وای بر شما! چشم انتظار لعنت خداوند باشید. مگر از پیامبر چه ستمی به شما رسیده و چه خونی از او طلب دارید که با برادرش علی علیه السّلام جد من و پسرش عناد میورزید... ای اهل مکر و خدعه، خداوند ما را به شما مبتلا ساخت و شما را به وسیلهی ما امتحان کرد. خداوند شما را به کیفر کارهای خود معذب خواهد نمود».
با سخنان آتشین فاطمه دختر امام حسین علیهما السّلام کوفه یکپارچه ناله شد. صدای گریهی زنان در و دیوار را میلرزاند و مردم میگفتند: «ای دختر پاکان، دل ها و سینههای ما را آتش زدی و جگرهای ما را به آتش حزن و اندوه سوزاندی؛ دیگر بس کن» و این گونه فاطمه سکوت کرد (کتاب لهوف- ابن طاووس).
سیمایش به جدهاش فاطمه سلام الله علیها میماند. مادرش ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله بود. از خواهرش سکینه بزرگتر بود و در فضل و جلالت از وی برتر بود. فاطمه از راویان محکم حدیث بوده و احادیث فراوانی را از پدرش امام حسین علیه السّلام، عمهاش زینب سلام الله علیها، عبدالله بن عباس، اسماء بن عمیس و بلال روایت کرده است (تقریب الذهب –جلد دوم). پدرش هنگامی که او را به عقد حسن بن حسن مثنی پسرعمویش در آورد در توصیف دخترش فاطمه فرمودند: «سیمایش شبیه جدهاش فاطمه سلام الله علیهاست. روزها روزه میگیرد و شبها به عبادت میپردازد» (صحیح بخاری).
همسرش حسن بن حسن مثنی بود که در واقعهی کربلا به سختی مجروح گشت. چهار فرزند داشت و خود مانند عمهاش زینب نقش پیام رسان عاشورا را داشت.
از ایشان در مورد ماجرای هجوم به خیمهها و دوران اسارت و شام روایات زیادی موجود است. از امام باقر علیه السّلام نقل شده است که در شب عاشورا امام حسین علیه السّلام فاطمه را به خیمه فرا خواند و کتابی سربسته و اماناتی را به او سپرد و وصیت ظاهره و باطنه نمودند که آنها را به امام سجاد علیه السّلام که سخت بیمار بودند برسانند. امام باقر علیه السّلام ادامه میدهند که به خدا آن امانت که در آن هرچه محل احتیاج فرزند آدم است آورده شده است، اکنون در نزد ماست (ابن سعد- ابوالفرج اصفهانی).

|
تاریخ درج: 14/06/1395 | کد مطلب: 3 | تعداد نظرات: 0 | تعداد بازدید: 1219