«وَ اُؤَدّی ما اُوْحی بِهِ اِلَیَّ حَذَراً مِنْ أنْ لا أفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لا یَدْفَعُها عَنّی اَحَدٌ»
«و وظیفه ی خود را در آن چه وحی شده، انجام می دهم؛ مبادا که از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دورساختن آن از من نباشد.»
این جمله دو نکته دارد:
1 - پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میخواهند به آن جمعیت 000/130 نفری بفرمایند که مأموریت من، مأموریتی است که بایست آن را حتماً انجام دهم.
2 - من هم مانند سایر بندگان نسبت به خدا هم خوف دارم و هم امید. حتّی من که اشرف مخلوقات هستم، اگر خدا بخواهد مرا عذاب کند، هیچکسی قادر به دفاع از من و دفع این عذاب از من نیست.
«فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لا یَدْفَعُها عَنّی اَحَدٌ»: «قارِعَةٌ» یعنی عذابی که انسان را برمیکند. «فَرِعَ الباب» یعنی در را محکم زد. وقتی عذاب شدید و پُر سروصدا باشد، انسان را از آن جایگاهش میکند. لذا آن حضرت میفرمایند میترسم خداوند متعال یک عذاب بر کَنندهای و از بین بَرندهای بر من نازل کند که کسی را یارای دفاع از من نباشد؛ یعنی شفاعت از منِ اشرف مخلوقات هم، بدون اذن الله تعالی ممکن نیست.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاتُه