|
به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
نامهى اميرالمؤمنين علیهالسلام به ابوبكر دربارهى غصب فدكاسناد تاريخى به گونههاى مختلف باقى مىمانند و پرده از جوانب مبهم ماجراها بر مىدارند. يكى از اين جلوهها نامههاى بزرگان ملل است كه در هر قومى از احترام خاصى برخوردار است. در اوج ماجراى فدك، و در حاليكه غاصبين مشغول قدرت نمايى بودند، اميرالمؤمنين عليهالسلام نامهاى با مضامين عالى براى ابوبكر نوشت كه شايد او از درك بعضى جملات آن عاجز بود. بى انصافى مردم با اهلبيت علیهمالسلامامواج متلاطم فتنهها را با كشتىهاى نجات پيمودند. ولى تاج افتخار صاحبان عظمت را با اجتماع اهل مكر و غدر پائين آوردند، و از نور مركز انوار استفاده بردند ولى ميراث پاكان ابرار را براى خود قسمت كردند و با غصب بخشودهى پيامبر صلىاللهعليهوآله (يعنى فدك) سنگينىِ وزر و وبال آن را بر خود خريدند. اگر اجازه داده شود سرهاى شما را...شما را مىبينم كه با كور دلى در حركتيد همانطور كه شتر (با چشم بسته) دور آسياب مىگردد. به خدا قسم، اگر به من اجازه داده شود دربارهى آنچه بدان علم نداريد، سرهاى شما را با شمشيرهاى برندهى آهنين مانند دانهى چيده از تنتان دور مىكنم و جمجمههاى شجاعانتان را آن طور از جا مىكنم كه گوشهى چشمانتان را _از شدّت گريه_ مجروح كنم و شما را به وحشت بياندازم. سكوت و سخن حضرت على علیهالسلاماگر بگويم كه خداوند دربارهى شما چه مقدر كرده، استخوان سينههايتان همچون دندانههاى چرخ آسياب به تنتان فرو مىرود. اگر حقيقت و باطن مردم بيان شوداگر آنچه خداوند در كتابش دربارهى شما نازل كرده ظاهر كنم همچون طنابى كه در چاهى عميق لرزان باشد مضطرب مىشويد و از خانههايتان پا به فرار مىگذاريد و سرگردان مىشويد! ولى من آنچه در سينه دارم تحمل مىكنم تا خداوند را با دستى بريده از لذات شما و خالى از ساخته و پرداختههاى شما ملاقات كنم. مثل دنياى شما نزد من همچون ابرى است كه بالا و بالاتر مىرود و غليظ مىشود و استقرار مىيابد، ولى دوباره از هم مىپاشد و آسمان صاف پيدا مىشود. آرام باشيد، بزودى گرد و غبار مى نشيند و ثمره ى كار خود را تلخ مى يابيد و يا ثمرهى كاشتهى دست خود را ميوهاى كشنده و سمى قاتل خواهيد يافت. |
